تمامش کن

بعد از مدتها دیدنت چقدر برایم سنگین بود، اینکه نگاهت را از من بدزدی و به بهانه ی اینکه ندیدمت با کسی دیگر مشغول گفتگو شوی...با هم ولی تنها؛ البته شاید این کلام کاملا یک طرفه باشد از جانب من به سوی تو. تمامش کن...

نهم مرداد ماه روز تولدم است، قرین به سی سال پیش در چنین ماهی من بعنوان مولود جدید خانواده مایه ی دلخوشی پدر و مادر خویش شدم. بی آنکه قدرت انتخاب داشته باشیم به دنیا می آییم و بعد از چند صباحی بسته به تقدیر و خواست خداوند از دنیا میرویم.

امشب مطلبم را در بخش بستری بیمارستان شهر محل تولدم مینوسم.

آخ که هر دری را میتوان تحمل کرد، الا درد دوری و ....

Roo

تمامش کن...

نهم مرداد ماه و سالروز تولد من.

کوتاه بگویم: تولدم مبارک.

Roo

تمامش کن...

هاله ایست مشگی، که بر تن کرده ای...

N.s.Z=ظهور یک روح در سه جسم که کاملا قابل فهم است.

باهم، ولی تنها.

Roo

تمامش کن...

کم کم شهریور ماه هم با همه ی تعاریف و توصیف و دلتنگی هاش داره تموم میشه.

بیست و چندمین شهریور عمر هم در حال گذار است.

حرف بسیار و حوصله اندک؛ چون میگذرد غمی نیست.

Roo

تمامش کن...